RSS ">
آرزوئی دلنشین
در سکوت دلنشین نیمه شب
می گذشتیم از میان کوچه ها
راز گویان هر دو غمگین هر دو شاد
هر دو بودیم از همه عالم جدا
تکیه بر بازوی من میداد گرم
شعله ور از سوز خواهش ها تنش
لرزشی بر جان می ریخت نرم
ناز آن بازو به بازو رفتنش
.
چهارشنبه 87 شهریور 6 | نظرات شما ()
ترجمه توسط محمد باقری
دریافت کد قالب